دایی
عجب برف و باروني بود. از صبح ساعت چهار يکريز ميباريد. همه نگران بوديم که پرواز لغو بشه. بعد از دوسال و اندي انتظار خيلي ضد حال بود اگر لغو ميشد، که نشد خوشبختانه.
وقتي ميگم دايي، احساس پيري ميکنم، «ميگم» چون خودش که هنوز جز مامي و يکسري اصوات نامفهوم چيزي نميگه. «بيا پيش دايي» فردا ميشه «بيا بغل بابا» و پس فردا هم «يک ماچ به بابا بزرگ بده!»
تجربهي جالبياست اين روزها. يک پسربچهي شر 20 ماهه، سه-چهار هفته تعطيلي، سيصد چهارصد تومن پول حقالتدريس و دستمزد، سه چهارتا کتاب، يک مشت ديويدي و ... البته فقر حرکتی!
5 :
سلام. خوب حداقل امیدوارم با این "فقر حرکتی" ، بشنوی که میگی: «يک ماچ به بابا بزرگ بده!»
توسط ای دل غافل
میگم بد نیست یک کمی از این پول و این 4-3 هفته وقت رو صرف دندونات کنی
توسط مسواک
چرا فقر حرکتی؟
توسط علیرضا
خوشحالم که اوضاعت رو به راهه..
...
فک کنم مطمئنم( ارسال بشه)
توسط متهم
دایی جان جان ! می شود کامنت دونی ام را درست کنید لطفا . آخر این جوری که هست خیلی ها ناراضی اند . هر چند می دانم سرت شلوغ است . ذوق خرج کردن آن 400 تومن هم که جای خود :) ... هر وقت فرصت شد . مرسی پیشاپیش .
توسط تیغ ماهی
Post Comment