دندانپزشک نامرد!
چقدر آدمهاي مزخرفي هستند اين دندانپزشکها! يک سرگرمي توي اين زندگي نکبتي داشتم اونم يک دندونپزشک ازم گرفت. يک دندون نيمهخالي داشتم که بعد از غذا خوردن مونس تنهاييهام بود. بعد از هرپرس غذا سرم حسابي گرم ِ تخليهکردن و ورفتن باهش ميشد. تا اينکه يک روز خر شدم و رفتم پيش اين آقا! آره پيش اين نامرد! يهضرب زدو پرش کرد! خداوند از سرتقصيراتش نگذره!
جمعبندي: آره٬ بالاخره سيامک دهان ماراهم سرويس کرد!
جمعبندي2: اين کلا يک رسم شده که هربلاگري که سیامک دهنشو سرويس ميکنه بعدش دروبلاگش مطلبي در اين مورد بنويسه٬ منهم راه بزرگاني همچون اسکيزو و آرمان رو ادامه دادم! همين.
1 comment:
این واقعه ی دردناک رو تسلیت می گم .... واقعا چطور جرات کردی؟
توسط اسکیزو
Post Comment