آتشبازی
ساعت حدو ده شب بود و داشتيم فيلم نگاه ميکرديم که باباهه پرسيد:
- ايران بالاخره 5-1 برد يا باخت؟
ميخندم و ميگم:
- باختيم! هنوز باور نميکنيد؟
- نه!
بله، قهرمان 6-7 سالهي فوتسال آسيا، بالاخره باخت اونم به چه فضاحتي، 5 به يک. حتي فينال هم نرسيديم.
باباهه خواست ادامه بده که چرا باختيم و اينا، اما جوابشو ندادم و با سکوت پيچوندمش چون.
ساعت حدود ده شب بود و داشتيم فيلم نگاه ميکرديم، فيلمي با نام ژاپني Hana-bi، نام انگليسي Fireworks و ترجمهي فارسي آتشبازي. فيلم خوبي بود. نکتهاي که در فيلمهاي ژاپني مجذوبم ميکنه غم سنگينيه که معمولا در چهرههاي هنرپيشهها وجود داره. بازيهاي سنگي توام با سکوت و مکث يک جور غم سنگين و جذاب رو بهم منتقل ميکنه. فيلم مخلوطياست از خشونت، فانتزي و نقاشي سورئاليست. آره، اينها چندان با هم سازگار نيست اما وقتي فيلم رو ببينيد خواهيد ديد که چطور و به چه ظرافتي با هم سازگارند! فيلم رو پنجشنبه بعد از ظهر شبکهي چهار دوباره تکرار ميکنه. از اين فيلمساز، تاکشي کيتانو، قبلا هم فيلم تحسينشدهي عروسکها (Dolls) پخششده که من متاسفانه نديدم!