معين آمد
با بيانيهاي نهچندان آتشين و نهچندان بيخاصيت. بندهاي 4 و 5 اش که جلوي شوراي نگهبان ميايسته و بخشي که ميگه از ردصلاحيت شدهها و نيروهاي محذوف در کابينهاش استفاده ميکنه از قسمتهاي جالب بيانيهاش هستن. اما اشکال کار در اينجاست که اين فقط يک بيانيه است و يک مشت حرف، نه بيشتر. نکتهاي که جناب دکتر در نظر نگرفتن اينه که چهجوري ميشه اجراش کرد؟ آيا مجلس فعلي اجازهي چنين کاري رو به معين ميده؟ آيا حکم حکومتي که معين چه بخواد چه نخواد مديونشه، نميتونه سربزنگاه جلوي معيين رو بگيره؟ آيا قوهي قضاييه و نيروي انتظامي نميتونند بهراحتي ياران و اصحابي رو که معيين ازشون اسم برده به اتهامهاي واهي و پروندهسازي حذفشون کنند؟ آيا صدا و سيما با بايکوت خبري (بهعنوان دمدست ترين کاري که ميتونه انجام بده) نميتونه صداي معين رو ببنده؟
آدم واقعا چهقدر بايد کلهشق و خيالپرداز باشه که با اينهمه موانع بياد توي صحنه و وعدهي انجام کارهاي بزرگ بده!؟ بهقول پاراسانوشت حداکثر کاري که معيين ميتونه بکنه اينه که استعفا بده! به اينجا که ميرسه، بهاين فکر ميکنم که معين هم يک مهره است براي داغ کردن تنور انتخابات و نه بيشتر.
الآن عمليترين راه براي حصول نتيجه عمل نکردنه يعني تبديل انتخابات بهرفراندم. چيزي که درواقع هست، فقط کافيه گشتي در کانالهاي تلوزيوني بزني تا بفهمي چقدر نظام بهراي منو شما (حالا به هرکس، سفيد باشه يا به معين يا به هاشمي) نياز داره. چقدر مردهي مشارکت حداکثريه.
آقاي معيين از شما خواهشمندم که يک دور با صبر و حوصله قسمت دوم مانيفست جمهوري خواهی اکبر گنجي بههمراه بيانيههاي دفتر تحکيم وحدت را بخوانيد و دست از لجاجت برداشته تنور انتخابات را بيهوده بهنفع رژيم گرم نکنيد. با تشکر!
پینوشت: فرار کنيد، سنگر بگيريد!... اين يک بمب گوگلی است!

Human Rights