دو نفر از "Pen friend" هام در مورد بي احتياتي نوشته ي قبل به م تذکر دادند و گفتند که درست نيست و بايد با ت دسته دار نوشته بشه. به چشم، ده بار از روش مي نويسم که ديگه تکرار نکنم: بي احتياطي - بي احتياطي - بي احتياطي - بي احتياطي - بي احتياطي - بي احتياطي - بي احتياطي - بي احتياطي - بي احتياطي - بي احتياطي
يکي از لذت بخشترين کارهايي که در روز ممکنه انجام بدم ثبت نام کردن بچه ها در کتابخونه فرهنگي است؛ گرفتن کپي کارت از دانشجو، ثبت کردن مشخصات در کارت ثبت نام، گرفتن پول، مهر زدن کارت، منگنه زدن... يه جور حس موفقيت در عضو گيري و رو کم کني در مقابل ساعتها بيکار و منتظر نشستن در کتابخونه است.
امروز به ذهنم رسيد يه مطلب (و به احتمال زياد توي وبلاگ جمعي) بنويسم به عنوان "عوارض بچه مثبت بودن" . اين مطلب وقتي به ذهنم رسيد که جعفر گفت حالش به هم خورده از بچه مثبت بودن من! آخه من اين ترم بيست يک واحد گرفتم بدون هيچ تخلفي، از طرفي هرگزارش و ترجمه اي که به اساتيد مي دم تايپ شده است براي همين جعفر اين جمله رو گفت و منم به ذهنم رسيد که .. . حالا سوژه باشه تا بعدا تکميلش کنم.
چهار روز ِ هفته، يعني از يکشنبه تا چهارشنبه بکوب کلاس دارم و سه روز باقي مونده رو هم بکوب تعطيلم. در نتيجه توي اين چهار روز نه چندان فرصتي براي آپديت کردن دارم و نه فرصتي براي کامنت گذاشتن. از تمام دوستان مجازيم (که اين روزا واژه ي بهتر Pen Friend رو به جاش ياد گرفتم!) به خاطر کم لطفي هايي که احيانا از من مي بينند، پيشاپيش، عذر خواهي ميکنم.
يه سوژه ي ديگه هم براي نوشتن به ذهنم رسيده که فعلا تيترشو مي دونم چيه:" تقابل شيمي و فيزيک ما آدمها" منظورم از فيزيک وجه ي بيروني و مادي ما و از شيمي خواسته هاي دروني و روياهاي ماست. اينکه ما چه مي خواهيم و چه هستيم و در انتها هم مي خوام نتيجه بگيرم که چون تفاوت ايندو از زمين تا آسمونه انسان دچار مرض خلق اسطوره ها و خدايان مي شه که فيزيک و شيمي يکساني دارند. اينم باشه تا ... بعد.
هرچند بارون اين روزها باعث مي شه توتهاي درختان نارس بريزه و از توتهاي خوب و آبداري که آفتاب خوردن خبري نباشه اما اين فايده رو داشت که بوته ي گل سرخ ما تمام شکوفه هاش باز بشه و يه زيبايي عيان کنه که غير قابل توصيفه. شيک. سرخ. زيبا و بلند بالا!
يه موضوع ديگه هم دارم. چي بود؟ يادم رفت. نه. نه .. يادم اومد. مي خواستم نوشته ي با عنوان "من کي هستم" توي وبلاگ جمعي بنويسم با اين مضمون که من ويژگي هاي رفتاري خودم رو از ديد خودم بنويسيم و از ديگران هم بخوام که قضاوت خودشون رو در مورد من بکامنتن و اين کار توسط سايرين تکرار بشه. بنظرم در صورت صداقت و شجاعت بچه ها موضوع جالبي مي شه. اينم باشه تا..
بازم چيز ميز هست ولي بهتره برم تمرين اوليه ي آز ميکروپروسسورم رو بنويسم تا شب راحت بخوابم!
(اي بچه مثبت!)
Monday, April 26, 2004
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 :
Post Comment