ديروز روز جلسه بود.
آخريش جلسه ي پالتاک Blogiran بود. جلسه ي خوبي بود، صداي خيلي از کسايي رو که مي خونم شنيدم. حالا آدمهايي که پشت اين وبلاگها هستن برام واقعي تر هستند، الآن ميدونم که ناصرخالديان صداي ضعيف و سرد و مظلومانه اي داره (احتمالا شبيه صداي خود من!) مجيد زُهري پخته و تا حدودي رندانه صحبت ميکنه (و بههررو زياد مي گه!) درحاليکه بهعنوان يک لائيک بيشتر انتظار داشتم صداش شبيه ناصر باشه و صداي ناصر شبيه اون! علي تمدن صداي گرمي داره و به همچنين خورشيدخانوم که خيلي خانوم و دلسورز به نظرم اومد. خانمي هم که از طرف(يا بهتره بگم در حمايت از) پنلاگ صحبت مي کرد خيلي عالي و منطقي صحبت کرد و تا حدود زيادي نظر افراد رو نسبت پنلاگ مثبت تر کرد. شبح هم بود اما نمي دونم چرا صداش در نيومد! خلاصه که جلسه ي خوبي بود و اميدوارم دفعه هاي بعد آدمهاي بيشتري بيان و بحث هم پابگيره و ازدوستي هايي که دربلاگستان بوجود آورديم بيشتر لذت ببريم.
يکی ديگه از اين جلسات پيش جلسه ي جلسه ي جشن فارغ التحصيلي بود! برنامه ريزي رو لذت مي برين؟ براي جلسه ي جشن هم جلسه ميذاريم! اين يکي هم جلسه ي خوبي بود، يکسري تقسيم مسئوليتهايي انجام شد و بنده به عنوان مسئول عکاسي و فيلم برداري انتخاب شدم، همينجا از تمام عکاسان و فيلم برداران حرفه اي وغيرحرفه اي و آماتور و غيره ..(هرکس که يک دوربين ديجيتال توي بساطش پيدا مي شه) دعوت به همکاري ميشود.
جسله ي ديگه که بيشتر يک گپ دوستانه بود، با دکتر «عين» بود که گفته بودم نگرانم درمورد کنکور چي به ش بگم. نگرانيم درست بود، پرسيد و من هم گفتم خوب ندادم، اونهم بنده ي خدا کمي دلداري داد و البته حرفهاي جالي هم زد، مثلا گفت :« کارشناسي ارشد براي تحقيقات ِ و شما مهندس فول هستين و مخصوصا که معافيت هم گرفتي و نگران فرار از سربازي هم نيستي، بازار کار هم که براي يک مهندس فول برق توپه!» در ادامه هم از عسلويه صحبت کرد و اينکه اونجا بازار کارش خيلي داغه و هرکس که بره سرکار بعد از مدت کوتاهي مي تونه ماهيانه يک تومن حقوق بگيره! بنظرمياد اين عسلويه تبديل شده به الدورادوي مهندسين! تصميم گيري در مورد عسلويه باشه براي بعد از ارديبهشت که هم کارت معافيتم مياد و هم نتيجه ي کنکور.
Sunday, March 06, 2005
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 :
Post Comment