يک ساعت پيش خواهر جيغجيغوئه از مسافرت برگشت و دوباره سروصدا به خونه بازگشت. يکهفتهاي در آرامش سرکرديم. تلفن هم يک استراحت درست و حسابي کرد. توي اين مدت شبها ميرفتم اتاق خواهره و مستند دايناسورهاي شبکهي چهار و سينمايي هاي شبکهي 2 رو از تلوزيونش در تنهايي و سکوت ميديدم.اما حالا بايد برگردم به تلويزيون خانوادگي...
اما نه! ماهم از شنبه راهي ميشيم. طبس، يزد، شيراز، اصفهان و بلعکس. چندورزيه داريم برنامهريزي ميکنيم و نقشه ميکشيم. اين باباي من اگه تا دوتا چهار راه بالاتر بخواد بره بايد کلي مسيريابي کنه و فکر جاپارک و اينا باشه حالا فکرشو بکن که چه مکافاتيه 1700 کيلومترو بريم و برگرديم!
از توي مسير در هرکدام از شهرهاي فوقالذکر که شد سعي ميکنم آپديت کنم و عکساي سفر رو بذارم، اما چون همراه (البته نه از نوع تلفنش، بلکه از نوع پسرداييش!) دارم شايد نشه.
خلاصه که ما رفتني هستيم دعا کنيد (!) برگشتني هم باشيم!
Friday, March 25, 2005
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 :
Post Comment