Wednesday, March 23, 2005

بخشی از مصاحبه با وودی آلن، مجله‏ی هفت شماره‏ی 18:

خواسته‏ايد که در آخرين فيلمتان مليندا و مليندا دو جنبه‏ی مختلف زندگی (تراژدی و کمدی) را نشان دهيد. آيا معتقيد زندگی دوجنبه دارد؟
نه. زندگی فقط تراژدی‏ست.

آيا معتقديد آدم‏ها دوجور با زندگی برخورد می‏کنند؟ برخی تراژيک و برخی کمدی؟
زندگی تراژدی‏ست، فقط برخی آدم‏ها توانايي اين‏را دارند که آن را به صورت کمدی ببينند.

آيا فکر می‏کنيد عشق تراژدی‏ست؟
نه، عشق تراژدی نيست، زندگی تراژدی‏ست. اتفاقا عشق مثل استراحت‏گاهی‏ست برای فراموش‏کردن اين‏که زندگی تراژدی‏ست.

چه اميدی در زندگی شما وجوددارد؟
هيچ اميدی. اميدی ندارم.

وقتی صبح از خواب بيدار می‏شويد، هيچ‏چيزی نيست که شمارا اميدوار کند؟
نه. صبح از خواب بيدار می‏شوم، با بچه‏ها بازی می‏کنم و به فعاليتهايي مشغول می‏شوم تا فراموش کنم که اميدی ندارم.


روزگاری که کمدين‏ها و کمدی‏نويس‏هاش اينقدر غمگين باشند واقعا که روزگار شيرينيه! از شوخی گذشته اينجور نوشته‏ها به من اميد می‏ده. از اون جهت که می‏گه آدمهای بزرگ و نابغه هم نااميد و بی‏پاسخ هستند. يک‏جور حس هم‏دردی و هم‏دست داشتن. و همين اميدوارم می‏کنه!