ubuntu
پاي کامپيوتر نشستهام و موندم از زور بيکاري چه کار کنم. کش و قوس ميرم و عضلات گردن و کولمو که از بيتحرکي چندساعته پاي کامپويتر حسابي به درد اومده ماساژ ميدم. هروقت که حسابي بيکار ميشم يک پروژه براي خودم خلق ميکنم و وقتمو باهش پر ميکنم. کاري که معمولا نيمه کاره ميمونه و خوب جواب نميده. پروژهي جديدم لينوکسه. ديروز بعد از يک دور خراب کاري ubuntu رو نصب کردم. دور اول باعث شد يک پارتيشن و ويندوزمو به طور کامل از دست بدم اما خوشبختانه بقيه هارد دستنخورده موند. دوباره نشستم به XP نصب کردن. بعد از اون ساعت سه صبح دوباره ubuntu نصب کردم اين بار موفقيت آميز. بعدشم البته خوابيدم. لينوکسه خوبه. يا بهتره بگم خوشگله. اما مشکل اينجاست که نميشه باهش کارکرد. يعني يک کاربر ويندوز نميتونه باهش کار کنه. طبيعي هم هست چون کاربر ويندوز کاربر لينوکس نيست. از اين نکته که بگذريم، اينجور که فهميدم لينوکس مودمهاي ADSL از نوع USB بدون ethernet رو داخل آدم حساب نميکنه و درنتيجه در لينوکس از اينترنت خبري نيست. از قرار بايد مودمو عوض کنم و اترنت دارشو بگيرم تا بشه به نت وصل شد. مدتيکه که کار نکردم و جيبم هم خالي است، از کجا بيارم مودمو ارتقا بدم؟ کلا با سيستم عامل بدون اينترنت هم که نميشه زندگي کرد. لينوکس گرفتم که از برنامههاي Freeش استفاده کنم. بدون اينترنت اين برنامهها رو چهجوري دانلودکنم؟
خب. ده دقيقهاي با چيز ميز نوشتن پر شد!
ديگه اينکه راديو زمانه رو هم گوش بدين جالبه. هرچند که هنوز جا داره تا جا بيافته! من که بعد از يک ساعتي زمانه گوش دادن برگشتم به همون راديوفردا. مگه آدم چقدر ميتونه به صورت پيوسته موسيقي عجيب غريب زيرزميني گوش بده؟ ضمن اينکه کيفيت راديشو بالاست و براي همين زياد قطع و وصل ميشه.
ديگه از چي بگم. از نتايج کنکور کارشناسي. نتايج کنکور رو دادن و اين پسرخالهي ما رتبهي خوبي نياورده و اين مساله باعث شده که وبلاگش حسابي فعال بشه و البته امروز بعد از ظهر هم خونهي مامان بزرگه نياد. درکش ميکنم. سال گذشته که کنکور ارشدو خراب کردم درحاليکه همهي دوستام رتبههاي خوبي آوردن، معني شکستو تا عمق وجودم فهميدم. واقعا عذابه. چيز بيشتري نميشه گفت و اين خودتي که بايد بتوني دوباره بلند بشي. پسرخالهاي که من ميبينم ميتونه بلند بشه. هرچند زمان ميبره، اما آدمو ميسازه.
اوه اوه این کتفه چقدر درد میکنه.
2 :
چه حلالزاده! من هم یه مدت کرم لینوکس گرفته بودم دوباره، اما حوصله نکرده بودم برم طرفش بهخاطر همین پارتیشنهای مسخرهاش و فرمت و fdisk و این جور چیزای بعدش. پیشفرضام این بود که با این مودم ADSL سازگاری داره. حالا که اینو خوندم دیگه عمراْ برم سراغش...فعلاْ زنده باد سرمایهداری، زنده باد گیتس !!
توسط hamid
ديگه اينکه راديو زمانه رو هم گوش بدين جالبه. هرچند که هنوز جا داره تا جا بيافته!
تعداد "ه" رو در این دو جمله بشمار!
" من که" بعد از يک ساعتي زمانه گوش دادن برگشتم به "همون راديوفرد"ا. مگه آدم چقدر ميتونه به صورت پيوسته موسيقي عجيب غريب زيرزميني گوش بده؟ ضمن اينکه کيفيت راديشو بالاست و براي همين زياد قطع و وصل ميشه.
نتايج کنکور رو دادن و" اين پسرخالهي ما" رتبهي خوبي نياورده و "اين مساله" باعث شده که وبلاگش حسابي فعال بشه و البته امروز بعد از ظهر هم خونهي مامان بزرگ"ه" نياد. درکش ميکنم. سال گذشته که کنکور ارشدو خراب کردم درحاليکه همهي دوستام رتبههاي خوبي آوردن، معني شکستو تا عمق وجودم فهميدم. واقعا عذابه. چيز بيشتري نميشه گفت و "اين خودتي" که بايد بتوني دوباره بلند بشي. "پسرخالهاي" که من ميبينم ميتونه بلند بشه. هرچند زمان ميبره، اما آدمو ميسازه.
اوه اوه "این کتفه" چقدر درد میکنه.
چون خیلی حوصله و علاقه داری که پارسی نویست رو بهینه کنی، به نظر من درباره مواردی که در جملات بالا مشخص شده هم یک تجدید نظر بکن!
توسط سمیرا
Post Comment