Thursday, February 02, 2006

پنج‏شنبه‏ها

نه‏خير هرکارش مي‏کنم پنج‏شنبه‏ها رو نمي‏تونم درس بخونم، نه که بقيه روزا خيلي بخونم، نه، زور بزنه 3-4 ساعت، اما پنج‏شنبه‏ها همينم نمي‏تونم. ديگه جزو فيزيولوژي بدنم شده که پنج‏شنبه‏ها به مراد دل، به يللي تللي بگذره و کاريش نمي‏شه کرد. پس اول کمي وب‏گردي و ميل‏زني مي‏کنم و بعد مي‏زنم بيرون. چند روزيه که هوا گرمتر شده. شهر هم، هموني که بايد باشه و هست، شلوغ، پر از چاله چوله‏هاي فاضلاب و مترو و راننده‏هايي که بي‏هوا به چپ و راست منحرف ميشن. پديده‏ي جديد اين‏روزها هم استندهاي چاي نذريه. توي مسير نسبتا کوتاهم، حداقل پنج شش تا مي‏بينم. يک داربست فلزي، مقداري پارچه و تابلو نوشت سياه، استريو با صداي بلندِ مداحي، ليوانهاي يک‏بار مصرف و چاي، فقط هم چاي. اول يک دوري طبقه‏ي پايين پاساژ مهتاب مي‏زنم، چندتا کنکور پارسال رياضي، مکانيک و هسته‏اي مي‏خرم تا به جمع کلکسيون تست‏هام اضافه کنم. بعد هم مي‏رم طبقه‏ي بالا گشتي در فروشگاه‏هاي لوازم الکترونيکي‏ش مي‏زنم دنبال يک نوع هيت‏سينک خاص که پيدا هم نمي‏کنم. گرسنمه، برم تا زيتون؟ مي‏رم. اما قبلش هم سري به کتابفروشي امام مي‏زنم تا مجله‏ي هفت بگيرم که طبق معمول نيومده. تا وقتي ساندويج خوراکي که سفارش دادم حاضر بشه تورقي مي‏کنم در کتاب Toefl Word Flash که از پاساژ مهتاب گرفتم، کتاب جالبي به نظر مي‏ياد اميدوارم بتونم درست ودرمون بخونمش. بعد از تناول ساندويج هم کمي پياده‏روي و کمي آروغ و گذر از مقابل استند‏هاي چاي و تاکسي‏هايي که هيچوقت پول خورد ندارن و خونه.

4 :

Anonymous said...

سلام
خواستم بهت بگم فقط تو نيستي كه هنوز به عادت قديمي دوران مدرسه در مورد تعطيلي بي چون و چراي درس و مشق توي روزهاي پنج شنبه گرفتاري.منم اينطوريم! پنج شنبه ها و درس خوندن براي من جمع اضدادن! هنوز نتونستم خودم رو راضي كنم كه تو اين يه ماه حداقل 5 شنبه ها رو درس بخونم.
 

توسط گيتي

Anonymous said...

خواستم بگم فقط تو نيستي كه هنوز درگير عادت دوران مدرسه اي.براي درس نخوندن پنج شنبه ها و علافي.منم همينطورم.انگار درس خوندن من و روزهاي 5 شنبه جمع اضدادن!حتي حالا كه يه ماه تا كنكور مونده هم نميتونم خودم رو راضي كنم به درس خوندن تو 5 شنبه هاي عزيز!! 

توسط گيتي

Anonymous said...

وا چه بامزه! من فكر كردم قبليه فرستاده نشده! سيستم كامنتدونيت چه جوريه؟ 

توسط گيتي

Anonymous said...

من جمعه ها این حس تو را دارم . درس بی درس . باید وقت را الکی گذراند . جوری که یک لحظه اش هم مفید نباشد !  

توسط تیغ ماهی