پنجشنبهها
نهخير هرکارش ميکنم پنجشنبهها رو نميتونم درس بخونم، نه که بقيه روزا خيلي بخونم، نه، زور بزنه 3-4 ساعت، اما پنجشنبهها همينم نميتونم. ديگه جزو فيزيولوژي بدنم شده که پنجشنبهها به مراد دل، به يللي تللي بگذره و کاريش نميشه کرد. پس اول کمي وبگردي و ميلزني ميکنم و بعد ميزنم بيرون. چند روزيه که هوا گرمتر شده. شهر هم، هموني که بايد باشه و هست، شلوغ، پر از چاله چولههاي فاضلاب و مترو و رانندههايي که بيهوا به چپ و راست منحرف ميشن. پديدهي جديد اينروزها هم استندهاي چاي نذريه. توي مسير نسبتا کوتاهم، حداقل پنج شش تا ميبينم. يک داربست فلزي، مقداري پارچه و تابلو نوشت سياه، استريو با صداي بلندِ مداحي، ليوانهاي يکبار مصرف و چاي، فقط هم چاي. اول يک دوري طبقهي پايين پاساژ مهتاب ميزنم، چندتا کنکور پارسال رياضي، مکانيک و هستهاي ميخرم تا به جمع کلکسيون تستهام اضافه کنم. بعد هم ميرم طبقهي بالا گشتي در فروشگاههاي لوازم الکترونيکيش ميزنم دنبال يک نوع هيتسينک خاص که پيدا هم نميکنم. گرسنمه، برم تا زيتون؟ ميرم. اما قبلش هم سري به کتابفروشي امام ميزنم تا مجلهي هفت بگيرم که طبق معمول نيومده. تا وقتي ساندويج خوراکي که سفارش دادم حاضر بشه تورقي ميکنم در کتاب Toefl Word Flash که از پاساژ مهتاب گرفتم، کتاب جالبي به نظر ميياد اميدوارم بتونم درست ودرمون بخونمش. بعد از تناول ساندويج هم کمي پيادهروي و کمي آروغ و گذر از مقابل استندهاي چاي و تاکسيهايي که هيچوقت پول خورد ندارن و خونه.
4 :
سلام
خواستم بهت بگم فقط تو نيستي كه هنوز به عادت قديمي دوران مدرسه در مورد تعطيلي بي چون و چراي درس و مشق توي روزهاي پنج شنبه گرفتاري.منم اينطوريم! پنج شنبه ها و درس خوندن براي من جمع اضدادن! هنوز نتونستم خودم رو راضي كنم كه تو اين يه ماه حداقل 5 شنبه ها رو درس بخونم.
توسط گيتي
خواستم بگم فقط تو نيستي كه هنوز درگير عادت دوران مدرسه اي.براي درس نخوندن پنج شنبه ها و علافي.منم همينطورم.انگار درس خوندن من و روزهاي 5 شنبه جمع اضدادن!حتي حالا كه يه ماه تا كنكور مونده هم نميتونم خودم رو راضي كنم به درس خوندن تو 5 شنبه هاي عزيز!!
توسط گيتي
وا چه بامزه! من فكر كردم قبليه فرستاده نشده! سيستم كامنتدونيت چه جوريه؟
توسط گيتي
من جمعه ها این حس تو را دارم . درس بی درس . باید وقت را الکی گذراند . جوری که یک لحظه اش هم مفید نباشد !
توسط تیغ ماهی
Post Comment