و او اجتماعي ميشود.
چند روزه که بهطرز ناخوشايندي سرم رو شلوغ کردم. با ردگيري يک آگهي روزنامه يک کار طراحي وب نسبتن سنگين گرفتم. الآن که نشستم براش TODO ليست نوشتم حداقل ده تا چيز جديد! داره که بايد ظرف ده روز ترتيبشو بدم، کارو تحويل بدم و نود تومن بگيرم، نود تومن رو هم بايد برم بدم به کلاس طراحي و ساخت روباتيک که امروز رفتم ثبت نام کردم، البته احتمالش هست تشکيل نشه، غير از اون هم طبق معمول يک هندوانه از سيامک (خدارحمتش کنه) زير بغل دارم که بازهم طبق معمول بعد از اينکه حسابي منو به حولُ ولا انداخته که براش درستش کنم، حالا که تکميلش کردم از آقا خبري نيست. براي جشن فراغت هم بايد يک کليپ روبراه کنم که براي تحويلش زير فشار شديد بچههاي نگارش هستم تا براش narration بنويسن! کار کائوس هم يک گره کوچيک داره که باز نميشه، نميدونم چرا، تو ميدوني؟ فردا هم شايد با بروبچ رفتم کلاس بدنسازي، ميگن جاي توپيه، وگرنه ميرم سعداباد با پسرخالهها دويدن. فعلن همين، برم تا به بازي ليورپول برسم.
4 :
اومدم بگم اولين حقوق شما مبارك ، ديدم اولين حقوق نيست ،
ولي بازم مبارك ، چه كيفي داره ...
من چند بار در حد كسري از اين مبلغ حق الزحمه گرفتم و كلي چسبيد ...
شجاع باش پسر شجاع
آقا من دارم کم کم فارغ میشم. اگه سرت شلوغ شد بگو بیام وردست تو!
سلام
1- از تایتلت کلی خندیدم.بامزه بود
2-گفتی یک ورزن جدید از چی داری؟ ;)
3-سیپرو نخریدی؟اگه نخریدی کار درستی کردی چون در دراز مدت ایجاد افسردگی میکنه!!
4-خوشحالم که اینفعه از اوضاع بی ریخت مملکت ننوشتی.
Post Comment