Friday, December 31, 2004

از اين چشم گشادي که گذاشتم توي صفحه ام (و البته دو روزي هم متعلق به خودم بود!) خوشم نمياد و بايد يک چيزي بنويسيم تا اين چشمه بره پايين و ديده نشه. چي بنويسيم؟ چطوره يک شعر بلند بالا از يک شاعر محبوبم بذارم تا عکسه حسابي بره پايين، اما مشکل اينه که شاعر محبوب ندارم! خوب يک قطعه از رماني که الآن داري مي خوني بنويس. نمي شه. يکي دو ساعت پيش داستان "کله اسب" از جعفر مدرس صادقي رو تموم کردم و خيلي ازش لذت بردم اما اگه بخوام تکه اي ازش بيارم مجبورم ميشم همه اشو تايپ کنم که ممکن نيست. پس چطوره يک ليريک از آهنگ محبوبتو بذاري. اينم نمي شه. من اين روزا Dj گوش مي دم. Dj هم که ليريک نداره. تنها ليريک توپي که به نظرم ميرسه اينه We Can not Follow the Angel اين هم که يک مصراع بيشتر نيست. وسط نه دقيقه آهنگ اينو با صداي خيلي محوي مي گه و چه حالي داره شنيدنش اون موقع. چطوره طبق معمول کمي غر بزنم. غر بزنم از اين ماجراي انتخاب وزنه بردار قرن که حسابي حرصمو درآورده. چرا؟ بخاطر اين صدا و سيماي لعنتي که مدام تبليغشو مي کنه که برين به رضا زاده راي بدين. ديروز يکي از اين پشمالوهاي حزب اللهي 5 قيقه از اخبار ورزشي 10 دقيقه اي، طريقه ي ارسال ايميل رو توضيح مي داد که چجوري مي شه به برادر حسين راي داد! باز جاي شکرش باقيه که براي راي دادن بايد يک فايل WORD رو پر کرد و attach کرد که کار هرکسي نيست. من با حسين رضازاده مشکلي ندارم. پسر خوب و با صفا و زحمتکشيه. اما نمي دونه که بدجوري دارن ازش استفاده مي کنن. از ساده دليش و اعتقاداتش. اين صدا و سيماي لعنتي که از سريال يک ساعته ي مک کورميک عزيز من فقط 35 دقيقه مي ذاره چرا اينقدر سنگ برادر حسين رو به سينه مي زنه؟ ... همه مي دونيم چرا. چقدر دلم مي خواست مي تونستم سايت iwf.net (اينقدر توي تلوزيون و اينور اونور آدرسشو گفته که فکر کنم همه آدرسشوحفظ شدن!) هک کنم، و صفحه ي اولش اون پيغام معروف فيلترينگ "مشترک گرامي دسترسي..." رو بذارم تا حسابي حال اين حزب اللهي ها که مي رن به برادر حسين راي بدن گرفته بشه! حيف که من اين وسط شدم گربه سياه و خبري از بارون نيست و فعلا مجبورم روي بابارو هم که مي گه برو از طرف من به برادر حسين راي بده زمين بزنم.

خوب، فکر کنم تونستم اون عکس کذايي رو کمي ببرم پايين!