Monday, July 10, 2006

خداحافظي از جامي خوب با فينالي عجيب

ديروز بعد از اينکه ديدم نمي‌تونم سانسورچي شبکه سه رو به اون وضع بکشم و يا اينکه اگر هم بکشم حتما کسي ديگه اي رو که ناشي‌تر هم هست جايگزين‌ش مي‌کنن رفتم خونه‌ي خاله‌ها و با پسرخاله‌هه بازي رو از آنتن ديديم. عطاي عادل با بيانه‌هاي تحميلي هسته‌اي-فلسطيني‌اش رو هم به خودش بخشيدم و بازي رو با گزارش راديو ورزش با پس زمينه‌ي صداي گزارشگر سوئيسي دنبال کرديم. فينال جذاب و عجيبي بود. بوفون که اگر 60 دقيقه گل نمي‌خورد صاحب يک رکورد اسطوره‌اي مي‌شد همون اول بازي گل خورد! تا حالا ديده‌بوديد توپي دو بار تيرافقي بخوره و گل هم بشه! اين پنالتي‌اي بود که زيدان به بوفون زد و شد گل اول بازي.
ايتاليا که تمام بازيکناش تصميم گرفته يودند در اين جام گل بزنن اينبار ماتراتزي رو جلو فرستاد تا 13 دقيقه بعد بازي رو به تساوي بکشونه، تساوي‌اي که تا آخر پايدار موند. در مجموع به جز نيم‌ساعت اول ايتاليا عطش و انگيزه‌اي براي گل زدن نداشت. حتي وقتي بازي رو به آخر رفت و باتوجه به سابقه‌ي ايتاليا انتظار برخواستن‌ش رو داشتيم بازهم خبري نشد. حتي زورش به فرانسه‌ي پير ده نفره‌ي بدون آنري، زيدان و ويرا هم نرسيد. از اين بازي ايتاليا اصلاخوشم نيومد و اين فرانسه بود که واقعا مستحق پيروزي بود. از اواخر نيمه‌ي دوم مشخص بود که ايتاليا براي پنالتي زدن (و بعدتر فهميديم نه براي گرفتن!) بازي رو ادامه مي‌ده. براي همين وقتي بازي به پنالتي رسيد انتظار پيروزي ايتاليا رو داشتم.
از عجيب‌ترين صحنه‌هاي اين بازي و حتي کل جام شاخي بود که زيدان به ماتراتزي غول‌پيکر زد. واقعا صحنه‌ي غيرمنتظره و يونيکي بود و البته خداحافظي رقت‌انگيزي هم براي زيدان. درحالي که همه فينال رو پايان باشکوهي براي زيدان مي‌دونستند ناگهان ماجرا تبديل شد به يک رسوايي. از زيدان انتظار تکل‌هاي خشن يا حتي لگدپراني داشتيم اما اين حرکت واقعا استثنائي بود. در کجا به جز فوتبال شما از اين «ناگهان ماجرا تبديل شد به...» ها سراغ داريد؟ دلم به حال دومنک مربي فرانسه سوخت. تا انتهاي خوشحالي ايتاليايي ها کنار ميدون بود و از نگاه کردن به جام دست برنمي‌داشت. انگار که منتظر معجزه‌اي بود تا تيم‌ش رو که مستحق هم بود قهرمان اعلام کنند و کاپ رو به او بدن.


مثل اينکه من قرار نبود ديگه از جام‌جهاني بنويسم! اما نمي‌شه، بايد باهش خداحافظي کنم!
جام خوبي بود. جام سنگيني بود. شگفتي‌هاي ضدحالي مثل بالا اومدن تيم‌هايي امثال کره و ترکيه و بلغارستان درش نبود. هرچهار تيم پاياني واقعا معتبر بودن (البته با ابراز انزجار نسبت به پرتغال) جامي که من براي هر تيمي آروزي شکست کردم شکست خورد (آرژانتين، برزيل و پرتغال) و براي هر تيمي هم آرزوي پيروزي کردم بازهم شکست خورد! (انگليس) جام رنگارنگي بود. جامي که تحت وب تماشاچي‌هاشو تماشا کردم و تحت وبلاگستان واکنش‌هاي تماشاگران ايراني رو پيگيري کردم. جامي که تيم‌هاش وبلاگ داشتن!
از جام هجدهم خداحافظي مي‌کنم با ماي‌‌پيکچري پر از عکس‌هاي جام، پر از خاطره پر از وال‌پييرهاي Man of the Match‌ ها... واقعا دل کندن از جام سخته. ديگه اينهمه هيجان و شور از کجا مي‌شه پيدا کرد؟

3 :

Anonymous said...

همه اون 5 تا پنالتيه ايتاليا رو چشمامو بستم و گوشامو گرفته م... 

توسط golnaz

Anonymous said...

ايتاليايي بودم، ولي دلم واسه ترزگه سوخت. واقعا فينال عجيبي بود.  

توسط رندپارسا

Anonymous said...

اینجا که من از تلویزیون ایران مسابقه رو دیدیم موقع اهدای مدالها به نظرم اومد چندتا خانم هم بودن که با بازیکن ها دست میدادن برای همین مرتب صداسیما مرتب سوییچ می کرد روی پنالتی هایی که ایتالیا زده بود. به نظرم حداقل 20 بار ما از دیدن دوتا صحنه ی پنالتی آخری که ایتالیا زد و اون پنالتی فرانسه که گل نشد محظوظ شدیم. خیلی هم دلم میخواد بفهمم اون بازیکن ایتالی چی به زیدان گفت که این بازیکن خونسرد و همیشه موقر رو اینقدر عصبانی کرد هرچند که من برخلاف انتظار از واکنش زیدان خیلی خوشم اومد! ضمناً این پست خیلی پست قشنگی بود.  

توسط محبوبه