!Bonasera, Bonasera
ديدي چي شد؟ شنبه اومد و رفت و من به سينما نرفتم، کسي هم چيزي نگفت! حتي خودم هم ياد آوري نکردم. ايرادي نداره، به جاش اين چند روز مجموعهي کامل «پدر خوانده» رو دوره کردم. 9 تا سي دي، زبان اصلي و بدون يک نماي سانسور شده. خيلي چسبيد. متشکرم!
خبري از تماس نيست. گفتن يکشنبه براي نتيجهي مصاحبه باهت تماس مي گيريم. ظهر ميشه. ميرم توي رخت خواب، هروقت افسرده ميشم زياد ميخوابم. بعد از ظهر شده، ساعت زنگ ميزنه امامحل نميدم و بازم ميخوابم. موسيقي ميذارم و به مونيتور خيره ميشم. نخير اينها هم مارو نخواستن. مگه من چه مرگمه. با يک فيلم از کيشلوفسکي سرگرم ميشم و يواش يواش کار و افسردگي رو فراموش ميکنم. ساعت هفت بعد از ظهره که تلفن زنگ ميزنه.
بله. از سهشنبه بايد برم سرکار. ببينم چهمیشود!
1 comment:
سلام
اولین تبریک رو من میگم...خیلی خوشحال شدم.
بوناسرا همون ماجرای ارشمیدس نیست؟ :)
Post Comment