Wednesday, May 18, 2005

خراب‏شده

اعصاب‏ام شديدا از اين مملکت خراب‏شده بهم‏ريخته است. براي يک تاييديه‏ي تحصيلي دبيرستان سه هفته‏است دارم مي دوم و هنوز به‏جواب نرسيدم. هنوز عرق‏هاي دنبال پرونده‏ي معافيت دويدنم که توي گاوداري نظام‏وظيفه گم شده‏بود، خشک نشده که توي هچل تاييديه‏ي تحصيلي افتادم. ترجيع‏بند افکارم اين‏روزها شده "خراب شده"، اين مملکت خراب شده، که نه کاري توش پيدا مي‏شه و نه مدرک تحصيلي‏ات رو به‏ت مي‏دن. گندش بزنن.

چه‏کار مي‏شه کرد؟
گزينه‏ي اول: ايران رو نابود کنيم. (کاري که در حال انجامه و فقط کمي صبر لازم داره، بوي گندش رو نمي‏شنويد؟)
گزينه‏ي دوم: خودمون رو نابود کنيم. (اين‏هم در حال انجامه، بوي گندش توي همين نوشته‏ها شنيده مي‏شه)
گزينه‏ي سوم: سازش. (متاسفم)
گزينه‏ي چهارم: فرار. (با جيب خالی!؟)

5 :

Ghazale said...

شما اينجا چي كار ميكني ؟ الان نبايد تو جلسه باشي ؟!!

Anonymous said...

یه راه دیگم هست که بی خیال شیم و نیم کیلو!! حشیش بگیریم و تا آخر عمر ه÷ل باشیم!

Anonymous said...

آقا میل ما رو گرفتی؟

Anonymous said...

خراب شده ... بله! فکر کنم يک هم‌چنين چيزي باشد.

Anonymous said...

به نظر من يه ايراني موفق اونيه كه بتونه به همه ي اين مسائل بسيار جدي، به ديده ي طنز نگاه كنه و با اين وضع مسخره تفريح كنه!