خواب
ساعت نه صبح از خواب بيدار شدم وساعت 12 هم ناهار خوردم الآن هم خوابم مياد. ديشب بدک نخوابيدم. طرفاي صبح بود که دو سه باري از خواب بيدار شدم. يکبار با صداي رعد و برق و بارش بارون بيدار شدم. يک بار ديگه هم باخواب بدي که ديدم. سگي که به طرف م مي يومد و من هم قايم مي شدم. آخرين بار هم خواب خرسهاي قطبياي که به يک گوسفند گنده حمله کرده بودند. نمي دونم چرا سوژهي خوابهاي ترسناک من حيوانات وحشي مخصوصا سگ و شير هستند. احتمالا دليلش برگرده به اينکه رازبقا و برنامههاي مستند زياد نگاه ميکنم. چه ميشه کرد که به جز فوتفال، تنها برنامه هاي بدردبخور تلوزيون همين مستندهاشه. البته بي انصافيه اگه يادی هم از پرستاران نگيم. دراون شبي گندي که چلسي باخت، STEPH پرستار مهربون مجموعهي پرستاران هم مرد. خيلي ماثر کننده بود. برم بخوابم، نه برم اخبار ورزشی گوش بدم ببینم از بازی دیشب چی می گه. چی می خواد بگه؟ نه بهتره برم بخوابم. تا اینکه شب سرحال باشم و بد بخوابم و خواب گرگ و خرس قطبی ببینم.
0 :
Post Comment