Elephant
معدود پيش مياد فيلمي بهصورت مداوم و طولاني متاثرم کنه. يکي از نادر موارد فيلم «فيل» بود که دو سه روز پيش آمفي تئاتر دانشگاه ديدم و همچنان بعد از دو سه روز هروقت صحنههاشو بهخاطر ميارم، هنگ ميکنم. از نظر اعتبار، فيلم نخل طلا و جايزهي کارگرداني کن 2003 رو برده. از نظر ساختار هم فيلم ويژهاي است. از غيرخطي بودن و روايت يک ماجرا از منظر چند شخصيت که ديگه اين روزها ساختار غيرمتداولي نيست، بگذريم، فيلم يک جور روايت سيال خيلي خاص داره. اسلوموشنهاي گاه و بيگاه، مکثها و حرکتهاي آهسته و دوار دوربين، فضا ويژهاي ايجاد کرده. ويژه و بهيادماندني. بايد نسخهي اصلي فيلم رو گير بيارم و چندبار ديگه ببينم تا بهتر بتونم راجع بهش حرف بزنم.
اين روزها دوز «فيلم خوب ديدن» خونم رفته بالا. يک منبع خوب فيلم گير آوردم بهنام شبکهي خوابگاه. کل خوابگاه ما بههمراه سايت کامپيوترش شبکهاست و يک سرگرمي بچهها گشت و گذار در بين فايلهاي share شده است، که اغلب هم فيلم و موسيقيه. بعد از 21 گرم که تو پست قبلي راجع بهش نوشتم، مونيخ رو گير آوردم، که هرچند سانسور شده بود اما بازهم نسخهي خوبي بود با زيرنويس فارسي. فيلم ديدني است. روايت درگيريهاي فلسطين از ديد هردوطرف، نسبتا منصفانه و جامع. بعد از اون هم فيلم Talk to her رو پيدا کردم که ديشب ديدم. يک شاهکار ديگه...
بچه اومدن اتاق و مشغول بحث و صحبت شدن از طرف ديگه موسيقي هم براهه و تمرکزي ندارم بابت صحبت راجع به Talk to her...
1 comment:
خوب اينا رو برسون مهندس!
Post Comment