چهارشنبهي دالبي
بالاخره امروز پا داد و دوستی تصادفا پيدا شد تا برم به تماشاي «چهارشنبهسوري». از کِي بود ميخواستم برم اما نبودن همراه و تنبلي باعث ميشد عقب بندازم تا اينکه بالاخره امروز شد و خوب هم شد! هم فيلم خوب بود هم هوا و هم همراه و هم سينمايي با صداي دالبي!
اما فيلم، از برگزيدهي تماشاگران بودن در جشنوارهي فجر امسال اينکه فيلم خوبي بود برهمهگان واضح و مبرهن است درنتيجه بهتره براي اينکه وارد وادي پرحرفي و تعريف و تمجيدهاي تکراري نشيم فقط از نکات ضعف حرف بزنيم.
بازي ترانه عليدوستي نچسب بود. نقشي که بازي ميشد نقش يک کارگر روزمزد نبود. يک کاگر سرخونه، تيز و فرزه، سريع کار ميکنه و قدرت و تا حدي خشونت از ويژگيهاي اصليشه، چيزي که ما در اين نقش نميديديم. دختري با لبخندي زيبا و کمي تا قسمتي گيج و بره که ناگهان دروغهاي خيلي خوب و مفيدي ميگه!
چرا بايد يک فيلم سعي کنه با تمام قوا به بيننده بگه که من اسمم چهارشنبه سوريه چون رويدادها در چهارشنبهسوري اتفاق ميافته؟ اينو علاوه بر اينکه فیلم با انواع اشارات ميگه اما بازهم زياد ازخودش مطمئن نيست و يک سکانس کامل رو به تصاوير مراسم چهارشنبه سوري در اقسا اقصی نقاط شهر اختصاص ميده، مثل اينکه درجابجايي کوچيک شخصيتها در شهر، از کنار تمام آتشهاي برافروختهي شهر ميگذرند.
فيلم چندبار تموم ميشه و اين مساله آدم رو اذيت ميکنه. آشتي کردن و تموم شد، نه هنوز تموم نشده٬ آها مردک رفته و زنک تنها و بي سرپناهه، تموم شد. نخير تموم نشده، هنوز ادامه داره... و دو سه بار ديگه تا اينکه بالاخره تموم ميشه.
چند مورد جزئي ديگه هم هست که بيخيال ميشويم و ميرويم پيکارمان.
سکانس برتر: سکانس دعوا در خيابان. موجز. شاهکار! دوربين در آسانسور پايين ميياد. دعواي کوتاه رو نشون ميده، اما از آسانسور خارج نميشه، دوباره ميره بالا و درتايکيها گم ميشه تا برسه به هديهي گريان در تاکسي با يک ديالوگ معرکه از رانندهاي که خارج از قاب قرار داره.
شخصیت مورد علاقه: پانتهآ بهرام [هنوز هیچی نشده اسم شخصیتها رو فراموشکردم و افراد رو به اسم واقعی صدا میزنم، حافظه رو حال میکنید! اسمش توی فيلم چیبود؟ سیمین؟]
نتيجه گيري: فيلم خوبي بود و توصيه ميشود.
[وب سایت فیلم]
6 :
تمام نقاط ضعفی رو که گفتی قبول دارم بجز اونی که گفتی چند بار تموم شد. حداقل الان که فیلم رو دیدم، به نظرم اگه تو هر کدوم از اون موقعیت هایی که گفتی فیلم تموم می شد، اینم می شد یه فیلم معمولی. مثلا سکانس پایانی فیلم رو یادت میاد؟ با اون موسیقی متن فوق العاده. حیف نبود اگه حذف میشد؟
توسط alireza
حالا تو اینو می گی ولی هدیه تهرانی شاهکار بازی کرد. این آدم دو بار منو غافلگیر کرده با بازیش یکی شوکران، یکی هم اینجا. در عوض پانته آ بهرام صورتش خیلی "تک ژست" ایه.
اما تصاویر مراسم چهارشنبه سوری به نظر من فقط برا این نبود که بگه اسم فیلم چهارشنبه سوری بود. یه جور فضا سازی تصویری بود از حرکت در آتش و شاید بازی با آتش که هر لحظه می تونه همه چیز رو دود کنه ببره هوا. اصلاً یه سکانس همینه که اینا با ماشین از لابه لای آتش ها رد می شن. به گمونم تعبیر درستی بود. یه جور لذت در عین اینکه می تونه مهلک باشه. از همه اینا گذشته شخصیت فرخ نژاد پخته نبود برا من. هی فکر می کنم یه چیزی کم داره، نمی دونم چی.
توسط حمید
من از اين فيلم خوشم نيومد به نظرم آخرش واقعا زياد طولانی شد، بازی هديه تهرانی متفاوت و جالب بود ولی در کل من يکی که اين فيلم رو توصيه نميکنم در عوض فيلم "يک تکه نان" علارغم اينکه در ژانر مورد علاقه من نيست اما کار به مراتب بهتريه
توسط شايگان
من شخصاً اون لحظهاي كه سيمين نشست تو ماشين، جا خوردم. ولي فيلم كلاً من رو نگرفت. يعني حاضر نيستم برم دوباره ببينمش. اگه به غافلگير كردنه، شوكران بهتر و بيشتر از هر فيلم ايراني ديگهاي من رو غافلگير كرد. بازي هديه تهراني خيلي هم جالب نبود. (ببين ديگه بقيه چه جور بازي كردن كه سيمرغ به اين رسيد) ولي اون سكانس صحنههاي چهارشنبهسوري، صحنههاي قشنگ و چشمنوازي بود
در ضمن دكتر: «اقصي» ؛-)
توسط بهرنگ
به نظر منکه آخر فیلم فوق العاده بود.یه چیز متفاوت....
در مورد نقش ترانه(که اتفاقا اسم توی فیلمش یادم نیست)،باهات موافقم
توسط firoozeh
man ke az film khosham oomad . ham az film ham az didar !! ( vaghti ba hamsaram dashtim az cinama afrigha bar migashtim shoma va dostetoon ro didim!)
jaleb bood ... shanbeh...
توسط najmeh
Post Comment