چرا سيبزميني؟
موردي که الآن خيلي درمورد خاتمي به عنوان يک حسن بزرگ ميگن و ازش تعريف ميکنن اينه که انتقاد پذير بود و اصطلاحا فحشخوري جماعت دولتيها رو بالا برد. اين نکته هيچ تناقضي با سيبزميني بودن اين شخص نداره. يک سيبزميني رو چه بهش فحش بدي چه ازش بخواي که يک کار مفيد انجام بده در هردوحال واکنشش يکيه، اونم اينکه هيچکاري نميکنه جز تکرار ضبطصوتوار يکسري حرفهاي قشنگ. درانتها هم ازبس اون حرفهاي قشنگ رو تکرار کرده، اون حرفها هم معناي خودشو ازدست ميده و ميره در راستاي حرفهاي سيبزمينيوار. (مردمسالاري ديني، حقوق بشر، جامعهي مدني.. اوه اوه حالم بههم خورد از بس اين عبارات رو شنيدم!)
يک سيبزميني وقتي دانشجوها رو لتوپار کنن همونقدر واکنش عملگرايانه نشون ميده که وقتي دانشجوها بهش فحش بدن و ازش عملگرايي بخوان. (واکنش عملگرايانه يعني پافشاري بر استعفا تا دستيابي به نتيجه، و نه تهديدهاي بيخاصيت به استعفا که اونهم از فرط تکرار تبديل شده به يک شوخي بيمزه)
يک سيبزميني انتخابات فرامايشي مجلس هفتم رو برگزار ميکنه و آخر دورهاش هم ميره به مجلس و با راهيافتگان عکس يادگاري ميگيره و دل ميده و قلوه ميگيره.
يک سيبزميني اونقدر عملکردش در اصلاحات موفقه و تونسته رضايت عمومي رو جلب کنه، که نماينده شاخص اصلاحات در انتخابات (معين) که قراره راه اونو ادامه بده، تنها موفق ميشه هشت درصد راي بياره.
به نظر من خاتمي حتي از نظر انديشه هم آدم قابل احترامي نيست. در سخنراني چند روز پيشش در جمع نمايندگان نمايندگان اقشار و نخبگان، آقا فرمودن «ما در ايران سانسور داريم چون در اسرائيل هم سانسور هست»! (نقل به مضمون) اين واقعا بچهگانهترين و احمقانهترين نوع استدلاله. اينکه تو منفورترين کشور از نظر خودت که حتي وجودشو قبول نداري و ميخواي نابودش کني رو دليل بياري براي عملکرد ضعيف خودت واقعا استدلالي است درحد روزنامهي کيهان و برادر حسينها.
خاتمي فقط يک ژست و بود يک لبخند. آدمي دقيقا در قد و قوارهي نظام اما خوشتيپ و خنده رو. يک سرعت گير به تمام معنا که فقط تلفات داد و از دلش دولت افراطي احمدينژاد در اومد.
نکتهي نامربوط: من خيلي حرصم ميگيره وقتي ميبينم يک نفر برام چهار-پنجتا کامنت پشت سر هم گذاشته، ميبيني 5تا کامنت داري، انتظار داري با 5 تا نظر مختلف مواجه بشي، اما وقتي کامنت دونيتو باز ميکني مي بيني هر5 تا رو يک نفر گذاشته! دوست خوب و قديمي من سعي کن اينکارو در کامنت دوني من تکرار نکني...
5 :
خوب بود نقد كني و موفقيت و عدم موفقيت را كنار هم بگذاري و بررسي كني البته در اين محيط همه آزاديم هر جور كه مي خواهيم بنويسيم ، هر قدر هم خاتمي را سيب زميني بداني نمي تواني پيشرفت هايي را كه در زمينه هاي مختلف سبب سازش بوده در نظر نگيري يا او را ناكارآمد بخواني چون مايل نبود استعفا دهد تا من و تو بعنوان يك قهرمان از او ياد كنيم.راي نياوردن دكتر معين دلايل زيادي داشت كه شايد درصدي از آن مربوط شود به مردمي كه از دولت خاتمي نا اميد شده بودند.خاتمي در آن جلسه چنين جمله اي نگفت او گفت در ايران سانسور وجود دارد ، در جهان هم همينطور و ... در آن جلسه خاتمي حرفهايي زد كه بسياري از دوستاني كه در بلاگهايشان حتي نسبت به حرفهاي آن روزش هم انتقاد داشتند لذت بردند ، قصد دفاع از او را ندارم كه ديگر دفاع يا انتقاد از او چندان فرقي به حالمان ندارد اما فكر مي كنم بهتر است نگاه نقادانه و خالي از احساس داشته باشيم
ببخشيد دوست خوب و قديمي من كه به خاطر سه تا كامنت پشت سر هم خودم دلخورت كردم ؛ كامنتايي كه براي ماسمالي اشتباه كامنت قبلي نوشته شده بود ...
ديگه تكرار نميشه ...
relax man!
سلام. ممنون!
قصد آپدیت نداری؟
Post Comment