Monday, January 03, 2005



من بالاخره نفهميدم مراسم عروسي بود، نامزدي بود، بله برون بود، چي بود؟! اگه نامزدي بود چرا عروس کشون داشت، اگه عروسي بود چرا رو کم کني (ببخشيد رو نمايي !) نداشت، ... هنوز هم بعد اين همه عروسي رفتن اين مراسم جاتش توي کت من نرفته که نرفته. يک پيشنهاد دارم، حالا که مجلس محترم رهبري طرح يکسان سازي نرخ مهريه رو ارائه کرده، در کنار اون طرح جامع يکسان سازي مراسم عروسي رو هم ارائه بده تا برادر عروس بدونه آيا وظيفه اش تعارف کردن شير کاکائو به مهمانهاست يا شاباش دادن و عروس کشون رفتن؟!

+ + +

از نقطه ته خط و هودر به خاطر حمايت از طرح راي ندادن به برادر حسين کمال تشکر و سپاس را داريم!

+ + +

چند روز پيشها توي کامنت دوني بهنود مي گشتم، ديدم يکي براش کامنت گذاشت:
دختر بس: بچه تون چه قدر گوگوليه... بعدا ميام مطالبتونو مي خونم
کلي با خوندن اين کامنت خنديدم و از حضور جماعت بلاگرهاي زرد در چنين سطوحي کلي ذوق کردم!