باز دارم خودمو با کار و نشستن پاي کامپيوتر خفه مي کنم. اونقدر پاي کامپيوتر نشستم که دوباره هواي درس خوندن از سرم پريد. خيلي تلاش کرده بودم که بتونم بخونم و کمي هم راه افتاده بودم اما دوباره به نقطه ي اول برگشتم. پس فردا هم بعد از دوهفته تاخير بالاخره قراره سنجش تکميلي مرو بيازمونه که توي اين هيرو ويري نور علي نوره. در نتيجه الآن دقيقا وقتشه که افسرده بشم. بخاطر چي؟ بخاطر درس نخوندن ديگه! درس نمي خونم و کار ديگر مي کنم و درنتيجه عذاب وجدان مي گيرم، بعد افسرده مي شم، در گام بعدي ميام افسردگياتمو اينجا مي نويسم و اونوقت شما مي خوني و افسرده مي شي، مي ري نون بخري نونوا رو افسرده مي کني، نونواهه که افسرده بشه نونش خمير مي شه، نون که خمير بشه ملت مي گن کار ملاها بوده، ملت که اينو بگن، آقاي مشکيني شاکي مي شه که.. بازم ادامه بدم؟
بعد از يه ماهي ور رفتن با پروژه ي انترنشيپ استاد مربوطه دست در جيب کردند و چکهاي ما را نوشتند. ما هم خيلي خوشحال و کيفور شديم و چکهايي که ثمره ي کار مهندسي بود را با شعف و سرور در جيبمان گذاشتيم و راهي بانک شديم. در بانک که شديم چون اول بارمان بود که چک مي نقديديم خيلي ناشي بوديم. بالاخره کارهاي مربوطه را انجام داده به متصدي مربوطه مراجعت کرديم که ناگاه، اي دل غافل، چک نازنين را عودت داد که "اين تاريخش براي 27 آذره!" ما را بگو، آنقدر کنفت شديم که تا امروز هيچ ابولبشري نشده است. در دلمان به حواس پرت استاد مربوطه که نمي داند در آبان ماه است و نه آذر ماه، فحش داديم و با دستهايي دارازتر از پاهايمان به منزل رجعت کرديم.
اگه از بروبچ دانشگاه فردوسي هستين به انجمنهاي گفتگوي سايت fer2c.com سر بزنين و نظر خودتونو در موردش (در مورد همه چيش، از ريخت و قيافه اش تا .. هرجا که شد!) به من فيدبک کنين.
اگر وبلاگ ندارين و خيلي دلتون مي خواد که يه دونه ي کاملا فارسيشو با کلي امکانات داشته باشين حتما به اينجا سر بزنين. من يکدونه ثبت نام کردم، تا اينجاش که فوق العاده بوده. تنها مشکلش اينه که با asp نوشته شده که خيلي کار بديه!
Wednesday, November 17, 2004
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 :
Post Comment