Saturday, April 03, 2004

يک سري نوشته پيدا کردم از فردي به نام آخوندزاده، که از قرارِ معلوم از اولين روشنفکران و يا به قولي دگرانديشان ايراني بوده. توصيه مي کنم نوشته هاشو بخونين (این اولیشه و تا 8 ادامه داره) . با خوندن اين نوشته ها مطمئنا به ذوق خواهي اومد. اينکه توي اون شرايط کسي قادر باشه به تمام جامعه و فرهنگش پشت پا بزنه و به سوي حقيقت رهسپار بشه هم زيبا هم شجاعانه و هم بسيار غبطه برانگيزه. تصورشو بکن زماني که هنوز هيچ فرهنگ لغتي و حتي صنعت چاپ درستي وجود نداره زبانهاي بيگانه رو ياد بگيري و به مطالعه ي آثار متجديدن فرهنگ غرب بپردازي. زماني که هنوز علمي به نام شيمي در ايران وجود نداره. زماني که خيلي واژه ها هنوز در زبان ما براش مترادفي وجود نداره و اصلا قابل درک نيست.
به نظر من، ما اولا بايد به اين افتخار کنيم که طي حدود صد و سي سال تونستيم از اون وضع نکبت بار و عقب مونده به وضع فعلي برسيم،بهجایی که هم دانشگاه داریم و هم بسیاری از علوم رو و ثانيا تلاش کنيم تا باقي مونده ي جهل رو حداقل در نسل خودمون ريشه کن کنيم. کاري که به نظر من تا حدود زيادي در حال انجامه. نسل فعلي چيزهايي ديده، خونده و با حوادثي روبرو شده که ديگه اراجيف مذهبي و خرافات قادر به تسليم کردنش نخواهد بود. نسلي که با کامپيوتربار بياد مطمئنا مغلوب متافيزيک نخواهد شد.