Sunday, July 30, 2006

ناخوانايی

راه مي‌رم و فکر مي‌کنم. به اين فکر مي‌کنم که چي بنويسم. يا نه به اين فکر مي‌کنم که ايني که مي‌خوام بنويسم چه‌جوري بنويسم. چي مي‌خوام بنويسم؟ اينکه چرا نمي‌تونم کتاب بخونم. چندتا کتاب گرفتم و هرکدوم رو 30-40 صفحه بيشتر جلو نرفتم. راه مي‌رم و با تسبيحم بازي مي‌کنم و موسيقي هم طبق معمول هست. ترجيح مي‌دم لم بدم و فيلم ببينم تا سعي کنم که کتاب بخونم. ديشب براي بار دهم Taxi Driver رو ديدم و براي باردهم لذت بردم و اونجايي که تراويس مي‌گه:

Because you are the most beautifuI woman I have ever seen.
از ذوق خنديدم. اوني که از همه بيشتر تونستم پيش برم «سرخي تو از من» از سپيده شاملوئه. تا اينجا که کتاب سرد و کابوس‌واري بوده. با اين حس و حالي که دارم يک کتاب گرم و معمولي بايد برام بهتر باشه. حالا بايد ببينم دکترم چي تجويز مي‌کنه! مثلا يک جلد «رمز داوينچي» مي‌توني نسخه‌ي خوبي باشه. که اينم مي‌گن چاپ‌اش متوقف شده. پي‌دي‌افشو دارم، اما کي حوصله داره بشينه پاي PC‌ کتاب بخونه. کي حوصله داره کتاب بخونه؟ کي حوصله داره؟ حوصله...

5 :

Anonymous said...

sokhan az zabaane maa migooee !!!! 

توسط hiddensense

Anonymous said...

من نادون پارسال نشستم همه راز داوینچی رو تو مونیتور خوندم و یه هفته گردن درد نوش جان کردم!  

توسط محمد

Anonymous said...

تب رمز داوينچي همه رو گرفته ولي هنوز من نگرفتمش:)) 

توسط golnaz

Anonymous said...

واقعا حوصله داري كتاب مي خوني.. من توصيه مي كنم به مدت يك ماه لاي هيچ كتابي رو باز نكني. حتما تجربه خوبي برات مي شه.
حاصلش فقط بخور و بخواب از كار در نمي ياد ، فكرت آزاد مي شه 

توسط mohammad

Anonymous said...

كاش از حادثه " غانا " چيزي مي نوشتي !
واقعا تعجب مي كنم شما كه از زلزله ها از مرگ هاي طبيعي مي نويسيد ، و خشونت طبيعت رو زير سوال مي برييد چطور از حس وحوشت انسانها چيزي نمي نويسيد . متاسفم كه شما هم دچار خود سانسوري احساساتتان و سياست كاري شده ايد و برخلاف ادعاهايتان نسبت به مسائل اطرافتان از ديدگاه يك انسان بي طرف نگاه نمي كنيد . از بي تفاوتي شما متعجبم !!! 

توسط يك انسان