بعد از 15 روز براي پدر و مادره روزه گرفتن، ديروز بالاخره بريدم و گفتم من ديگه بازي نيستم! در نتيجه بعد از 15 روز بالاخره عين آدميزاد خوابيدم، عين آدميزاد تونستم چندساعتي درس بخونم و کلا عين آدميزاد زندگي کردم.
بعد از يکهفته که به خاطر اکانت گند آسيا از سايت گويا بي خبر بودم، بالاخره تونستم با استفاده از يک نرم افزار پراکسي معرکه سايت محبوبم رو باز کنم. اگر اينجا رو خونده باشين متوجه شدين که جديدا وقتي يک سايت رو فيلتر مي کنن اون پيغام معروف "مشترک گرامي.. " نمي ياد، بلکه صفحه Error Page مي ده. يکهفته اي هست که اينطوري شده و علاوه بر گويا من بهنود رو هم نمي تونم بخونم، حتي وبلاگ مهجورتري مثل عزيز دوردونه رو هم ندارم! باري با استفاده از نرم افزاري به نام JAP با حجم حدود MB 11 تونستم يک گشت درست و حسابي توي وب بزنم. اگه اين نرم افزار رو داونلود کردين و توي تنظيماتش موندين، به م خبر بدين تا با فوروارد کردن يک ايميل معرکه ي فارسي که در مورد پراکسي هاست شما رو در زمينه تنظيات پراکسي و مفاهيم ساده ي دور زدن فيلترهاي 7 ميلياردي روشن کنم.
به «آگاتون» عزيز بگو، سقراط را مي تواني به آساني رد کني ، ولي حقيقت را نمي تواني انکار کني. -سقراط
حقيقت کجاست؟ چطوري مي شه به ش دست پيدا کرد؟ وقتي براحتي دو رسانه ي مختلف دو حرف متضاد مي زنن تو چطور مي توني بفهمي حقيقت کدومه؟ جواب اين سوال خيلي مهمه. خيلي. اي کاش جناب معلم اول بود و ازش مي پرسيدم.
اي حلزون
از قله ي فوجي بالا برو،
ولي آرام آرام!
-ايسا
براي بار دوم «فراني و زويي» رو خوندم. کتابو براي کسي هديه گرفته بودم. اما نشد به ش بدم. مثل اينکه قراره من کتاب هديه بگيرم و در آخر به کتابخونه ي شخصي خودم منتهي بشه. عيب نداره، در اين مورد خاص سعي مي کنم حلزون باشم. بقول استينگ: A gentleman will walk but never run.
Monday, November 01, 2004
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 :
Post Comment