گرممه. اين OrCad لعنتي هم مدام واگرا ميشه. کثيفم. چرا خواهره نمي زاد؟ فردا آز تکنيک پس فردا آز الکIII. دايي هم بالاخره طلاق گرفت. چقدر گرمه. دوتا گزارش براي فردا و چهارتا ديگه هم براي پس فردا با اين OrCad لعنتي که مدام گير مي کنه. چهارماه عضوند اما صد رحمت به برگ چغندر، ننوشتن منم انداختمشون بيرون. چرا به ديگران کمک مي کني؟ اينقدر محتاج تشکر و تمجيد ديگراني؟ فکر نمي کردم مامانه از "سنج و صنوبر" خوشش بياد. من بالاخره يک روزي با يک گروه باستان شناسي مي رم به حيطه حاج کلبه علي توي خيابون خاکي و تمام خاطرات مامان و داييمو از زير خاک مي کشم بيرون. حس گناهکار نبودن هم که نباشه عذاب وجدان هست پس بهتر نيست با اسم گناه و ثواب قانونمندترش کنم؟ چه پروژه ي کارشناسي گندي برداشتم.
برو کولر رو روشن کن
برو با EWB مداراتو تحليل کن
برو حمام
اينقدر بد اخلاقي نکن
عين آدم بشين و گزارش کاراتو بنويس
الکي براي خودت عذاب وجدان نساز
يعني گوش شنوايي هست؟
No comments:
Post a Comment