Thursday, October 05, 2006

هفته اي که گذشت

10/7/85 امروز بالخره مجبور شدم لباسهامو بشورم. دوتا زيرپوش وسه تا بلوز. بلوز آبيه رنگ داد و لباسها رو وقتي قبل از پهن کردن مي چلوندم هنوز کف داشت. براي دفعه ی اول زياد بد نيست.

11/7/85 امروز براي هراتاق بسته‌اي محتوي يک سيبل و 6 تا دارت آوردن. همه تعجب کردند که چه خبر شده و هرکسي نظريه‌اي صادر مي‌کرد. چند دقيقه‌اي نگذشت که صداي تق و تق پرتاب دارت‌هاي آهنربايي به سيبل‌ها بلند شد. در اتاق ما که دارت بازي تبديل شده به وسيله‌اي براي تعيين اينکه چه کسي فلان کارو انجام بده (مثلا خريد ماءشعير بعد از افطار)

12/7/85 امشب هم با دو تا از بچه‌هاي قديمي رفتم لاله. کمي ورجه-وورجه و بدمينتون. حالم جا اومد.تمام طول هفته مشغول تايپ پايان‌نامه‌ي هم اتاقي‌ام بودم. ديگه من باشم که تايپ پايان نامه‌ي رياضي قبول کنم. لعنتي پر از فرمول بود، هرچند که وقتي با بخشي ازدستمزدش يک کتاب DSP نو و تروتميز خريدم خيلي فاز داد.

13/7/85 خوابگاه اينترنت دار شده ومن از سايت خوابگاه مي لاگم.

7 :

Anonymous said...

اینطور که معلومه خیلی داره خوش میگذره و تجربه های جدید کسب میکنی.

خوش بگذره!

Anonymous said...

زندگي تو خوابگاه اگه الان هيچي واسه خودتون نداشته باشه، نفع زيادي در آينده براي همسراتون داره ...
از لباس شستن بگير تا غذا درست كردن
;)

Anonymous said...

بابا خسته نباشی. آفرین. ماشین لباسشویی ندارید؟
فراموش نکنی بیای فرودگاه دنبال ما.
looking forward to see again.

Anonymous said...

خب این خیلی امیدوار کنندست.اگه از مشهدی بازی هات تو خواب گاه هم بنویسی خیلی جالب میشه

Anonymous said...

اصولا سربازی و تجربه زندگی مجردی برای اقایون لازمه!

masht mammad said...

مباركه! فقط يخورده از سوسول بازي هاي اين بچه مچه تهراني ها و شهرستاني ها بنويس بخنديم. مندل از مشهد مقدس

علی اصغر شفیعیان said...

salam. agha ye komaki be man bede lotfan. code shomarande ro chetori to ghalebe beta bezaram. mesle ghadim ghabool nemikone.