
نل، چرا مادرها اينقدر گم ميشن؟

نيک و نيکو. صدای نیکوی خابالو و تنبل هنوز توی گوشمه.


بامزي.

آنت و لوسين. لوسين بيچاره...

چوبين. زيادي تخيلي بود، اونموقع هم همين نظرو داشتم!

بچههاي مدرسهي والت، از کارتونهايي بود که واقعيتهاش به اندازهي جنبهي کارتونيش، قوي و ترسناک بود.

هاج، زنبور عسل، قسمت آخرش باعث شد ديکتهمو 18 بگيرم.

پرين و پاريکال. اينبار در جستجوي پدر بزرگ، با پاياني شيرين و خواستني!

سرنتي(دي) پيتي و کنا.

سندباد.

رامکال. کارتون ساده و دلنشيني بود.

واتو واتووو!

کلي صدا، موسيقي، هيجان و نوستالژي از اين عکسا ميزنه بيرون...
عکسهارو از اينجا کش رفتم. لينک رو هم از صبحانه. بقيهاش باشه براي بعد!
پینوشت1. بخش نظرات تکميلی مطلب صبحانه رو از دست ندین. گفتگوی جالبی شکل گرفته، بههمراه لينکهای خوبی.
پینوشت2. این 300 امين پست اين وبلاگ بود!
واي ، منم كلي نوشتالژي اي شدم ;) همشونو دوست دارم ...
ReplyDeleteتوسط بامداد
خیلی عالی بود ، هر چند جای پری مهربون ، معاون کلانتر و سگ آقای پتیول (چقدر این سگ آقای پتیول در جامعه ی ما مصداق داره!)خیلی خالیه.
ReplyDeleteبه نظر من اون قسمتی که باعث شده دیکته تو 18 بشی ، قسمت آخر نبوده بلکه قسمت یکی مونده به آخر بوده ;) چون تراژدی هاج با اون آهنگ رعب آور و صحنه های پر از سرگیجه بعیده اگه قسمت آخرشو بچه ای ببینه دیکته شو بیشتر از 8 بشه!در ضمن تا اون جایی که من خاطرم هست برای هیچ کدوم از این کارتونها هیچ وقت قسمت آخر پخش نشد،اگ کسی میدونه که نل بالاخره به پارادایس رسید یا نه ،سر انجام ماجراجوییهای سندباد چی شد و بر سر خیل عظیم مادران گمشده چی اومد به من هم بگه لطفا.
توسط منیره
من یه جا خوندم که اغلب تهیه کنندگان کارتونها اسرائیلی ها هستند که عمدا قهرمان داستان و بچه ای میذارن که به دنبال مادر گمشده اش میگرده و به موازات اون در تبلیغات از فلسطین به عنوان مادر از دست رفته یاد میکنند و به این ترتیب میخوان از همون بچه گی انگیزه و روحیه ی باز پسگیری فلسطین رو تقویت کنن.با توجه به اینکه خیلی از کارتون ها ،به طرز مشکوکی این سوژه رو دارن این استدلال چندان بعید به نظر نمی آد.
ReplyDeleteتوسط منیره
یکیشون رو انتخاب کرده بودم واسه پست بعدی...:) ...هر کدوم رو این قدر بزرگ نکرده بودم یعنی همونطوری کوچولو دیده بودم...فازی داد پسر! :)
ReplyDeleteتوسط آرین
ميدونم خيلی اين حرف ضايعبازيه. ولی عزيز دلم، اون اسمش بنره نه بنل (Banner)
ReplyDeleteجای لولک و بولک، الفی اتکينز، پت پستچی، برادران همينه (عشق من) و خيلیهای ديگه خالی (به خصوص ميتیکومون و زمبه!)
چه فايده! بچههای اين دوره و زمونه که به جای اين کارتونها، يه آشغالهايي دارن میبينن که مثل فيلمهای بزرگترها، همهاش خشونته و سکس (که البته دومی سانسور میشه)
میگفت که «ما بارگه داديم، اين رفت ستم بر ما ....»
توسط بهرنگ
فقط جیمبو جاش خالیه !
ReplyDeleteتوسط مرد
جوانی ... یادش به خیر! (:
ReplyDeleteتازه کارتونهای کلاسیک(!) را نیاوردهای: تام و جری، پلنگ صورتی (که من هنوز طرفدارشام) و دانلد داکهایی که هیچوقت نشان نمیدادند.
هممم ... جالبه. از این بین این کارتونها من بعضیها را خیلی دوست داشتم، بعضیها را یکمی و بعضیها را به زور میدیدم!
توسط Anonymous
وای خدایا...کم مونده با دیدن اینا زار بزنم...
ReplyDeleteتوسط محمد
نل البته آخرش به پارادایز رسید تا اونجا که یادمه! پرین هم به پدربزرگش. هاچ رو واقعاً یادم نمییاد.
ReplyDeleteیک چیز دیگه که جاش خالیه کلانتر و دودویه (با پلنگ صورتی نشون میداد.)
توسط سید محمد
جاي پينوكيو اصلا خالي نيست چون هميشه ميترسيدم نيگاش كنم.خانواده ي دكتر ارنست هم چيز خوبي بيد(بالاخره بايد از هم صنف هام دفاع كنم)هاكلبري فين(!درسته؟!)هم بد چيزي نبود مخصوصا اينكه عليه نژاد پرستي هم بود..و جودي ابوت چي؟؟
ReplyDeleteراستي:فوتباليست ها(هوق!)
اگه صبح بري برنامه ي خردسالانو نيگا كني هنوز هم يه چيز خوبي داره:titch !!منو ياد "سوزي" ميندازه كه عاشقش بودم /گرچه اين يكي كارتون نيست:))
توسط shima
وای که این عکسها هم منو به دنیای دیگه ای بردن...دنیایی از اینجا ساده تر;)
ReplyDeleteچیز خنده داری که در مورد کارتون پسر شجاع وجود داشت، استفاده ازعنوان"پدر پسر شجاع" برای پدر پسر شجاع بود! این چیزیه که هنوز هم منو به خنده می ندازه چون که اصالت رو به پسر شجاع می داد و پدرش در واقع به خاطر نسبتی که با اون داشت، هویت پیدا میکرد...
توسط محبوبه
من آخر نفهميدم اينجا بايد چي بنويسم ؟
ReplyDeleteتوسط مسيحا
کلی خاطرات خوب و زیبا رو با این مطلب مرور کردم. حال داد.........
ReplyDeleteتوسط Ali
خیلی جالب بود
ReplyDeleteحال کردیم
توسط شمل