Friday, December 23, 2005

آز

اينجا آزمايشگاه است. آزمايشگاه يکي از دروس مهندسي برق. برخي از دانشجويان روپوشهاي سفيدي دارند. مدرس نيز روپوش سفيدي دارد و در بين دانشجويان بُر خورده است. مدرس در بين گروه‏ها مي‏چرخد به سوالات پاسخ مي‏دهد و گاهي سوالي مي‏پرسد. مدار بعضي گروه‏ها را بررسي مي‏کند . نتايج را چک مي‏کند، دکمه‏هاي اسکوپها و مولد‏هاي شکل‏موج‏ها را تنظيم مي‏کند. با گروهي شوخي مي‏کند و به گروهي ديگر تذکر مي‏دهد، نه، تذکر نمي‏دهد. سعي مي‏کند به خاطيان اخم کند درحالي‏که نمي‏تواند جلوي خنده‏اش را بگيرد. زماني که با کسي کاري ندارد در طول کلاس قدم مي‏زند. مي ‏رود و بر مي‏گردد. پاهايش که از قدم زدن به درد آمد، پشت ميزش مي‏نشيند، با ورق‏هاي روي ميزش بازي مي‏کند. «به اين‏ دوتا آ مي دم، به اون سه تا دختر هم که مدام مي‏خندن و هيچوقت جواب نمي‏گيرن C مي دم، به اون‏دوتا آذری هم B منفي مي‏دم» تا اينکه دانشجويي صدايش مي کند. برگه‏ي ارزشيابي‏اي که خودش درست کرده‏است برمي‏گرداند تا کسي نبيند و به جمع دانشجويان بازمي‏گردد. گاهي از اشتباهات دانشجويان خنده‏اش مي‏گيرد و گاهي هم عصباني مي‏شود.
اولين تجربه‏ي تدريس‏ش است و از اين تجربه راضي است.

4 comments:

  1. نمی دونم چرا وقتی مدرس را در آزمایشگاه تصور می کنم ... به یاد مهندس کیش.. می افتم ... یادش بخیر با اون صداهایی که از دهانش در می آورد وقت و بی وقت  

    توسط ugdvzh

    ReplyDelete
  2. mibini cheghadr rahat mishe az hame chiz lezat boord va razi bood ! az daneshjooyane kheng be khatere eshtebahateshoon va zerangha bekhatere hosheshoon ... kholase zendegi az har zaviyee bebini zibast.
    khoshhalam ke razi hast
    ) khili gholombe solombe harf zadam ?!i. 

    توسط bahar

    ReplyDelete
  3. و اينجا كامنت دوني است و من حرفي براي گفتن ندارم جزء اينكه خيلي با حال بود و به شدت با خودن اين صفحه و تجسم نويسنده اش در هنگام نوشتن ياد گوينده " راز بقاء " افتادم ... 

    توسط بامداد

    ReplyDelete
  4. سلام مهربانانه....خانم منشی چشم های سگه چه رنگی بود...قهوه ای.....!!!
    قهوه ای)قهوه ای.......................
    آدم های هنری مثل یک قسمت ازیک داستان یایک فیلم ویایک نمایش هستندکه توسط یک خواننده یا یک بیننده بد/بدخوانده یادیده می شوند....
    به دیداری دوبارامیدوار 

    توسط ناما جعفري

    ReplyDelete